AsiaTech logo

ترافیک اینترنتی و راهکارهای آسیاتک

نوشته شده توسطحسین سلمانی | ۲ دی ۱۴۰۴ | ۰۷:۵۱
Telegram IconX IconWhatsApp IconLinkedIn Icon
ترافیک اینترنتی و راهکارهای آسیاتک

چرا سرعت در ساعات پرمصرف کند می‌شود؟ (تشریح تخصصی)

کندی سرعت در ساعات پرمصرف پدیده‌ای ناشی از «ازدحام شبکه» است؛ یعنی تقاضای هم‌زمان کاربران از ظرفیت‌های اشتراکی شبکه جلو می‌زند و نتیجه آن کاهش توان عبوری (Throughput)، افزایش تأخیر (Latency)، افزایش نوسان تأخیر (Jitter) و بالا رفتن احتمال از دست‌رفتن بسته‌ها (Packet Loss) است. در این وضعیت، حتی اگر سقف سرعت سرویس ثابت باشد، تجربه کاربر می‌تواند به‌صورت محسوس افت کند؛ به‌خصوص در بازی آنلاین، تماس صوتی/تصویری، وب‌گردی و استریم.


پهنای باند چیست و چه تفاوتی با «سرعت تجربه‌شده» دارد؟

پهنای باند (Bandwidth) ظرفیت عبور داده در یک لینک یا مسیر ارتباطی در واحد زمان است (مثلاً Mbps یا Gbps). این ظرفیت، سقف تئوریک انتقال است؛ اما «سرعت تجربه‌شده» خروجی مجموعه‌ای از عوامل است: میزان ازدحام، کیفیت مسیر تا مقصد، کیفیت سیگنال در لینک‌های بی‌سیم، سیاست‌های صف‌بندی و مدیریت ترافیک، و رفتار پروتکل‌ها (خصوصاً TCP). بنابراین در ساعت‌های شلوغ، حتی با پهنای باند اسمی ثابت، سهم مؤثر هر کاربر از ظرفیت مشترک کاهش می‌یابد و سرعت واقعی پایین می‌آید.


۱) اشتراک‌گذاری ظرفیت و نسبت تجمیع (Oversubscription)

شبکه‌های دسترسی به‌طور اقتصادی با «تجمیع» طراحی می‌شوند؛ یعنی همه کاربران هم‌زمان به حداکثر سرعت نیاز ندارند، پس ظرفیت بالادستی کمتر از مجموع سقف‌های اسمی سرویس‌ها در نظر گرفته می‌شود. در ساعات پرمصرف، هم‌زمانی مصرف بالا می‌رود و نسبت تجمیع به مرز اشباع نزدیک می‌شود. در نتیجه، هر کاربر سهم کوچک‌تری از ظرفیت مشترک می‌گیرد و افت سرعت عمومی رخ می‌دهد.


۲) ازدحام در لایه دسترسی (Access Congestion)

گلوگاه می‌تواند نزدیک‌ترین بخش به کاربر باشد. در دسترسی‌های اشتراکی (مانند برخی معماری‌های فیبر اشتراکی یا شبکه‌های موبایل)، منابع انتقال بین کاربران زمان‌بندی می‌شود. وقتی تعداد کاربران فعال زیاد شود، تقسیم منابع سخت‌تر می‌شود، نرخ‌های مدولاسیون/کدینگ افت می‌کند، بازفرستی‌ها بیشتر می‌شود و سرعت متوسط کاهش پیدا می‌کند. در موبایل (LTE/5G) این اثر معمولاً شدیدتر دیده می‌شود چون ظرفیت رادیویی هم محدود است و هم به کیفیت سیگنال وابسته است.



۳) کمبود ظرفیت بک‌هاول و تجمیع (Backhaul/Aggregation Bottleneck)

حتی اگر لینک دسترسی کاربر مناسب باشد، مسیر انتقال از سایت/مرکز دسترسی تا هسته شبکه ممکن است اشباع شود. بک‌هاول (فیبر یا رادیویی) و لایه تجمیع، ترافیک چندین ناحیه را جمع می‌کند؛ در ساعات شلوغ، اگر ارتقا هم‌گام با رشد مصرف انجام نشده باشد، صف‌ها در این نقاط شکل می‌گیرد. پیامد آن افت سرعت، افزایش تأخیر و نوسان شدید کیفیت است.


۴) ازدحام در هسته شبکه، پیرینگ و ترانزیت (Core/Peering/Transit)

کیفیت دسترسی فقط به مسیر داخل شبکه اپراتور محدود نیست. ارتباط با شبکه‌های دیگر (پیرینگ)، مسیرهای تبادل ترافیک داخلی، و ترانزیت بین‌الملل می‌توانند در ساعات پرمصرف به گلوگاه تبدیل شوند. در این حالت، کندی می‌تواند «سرویس‌محور» شود: برخی وب‌سایت‌ها/پلتفرم‌ها کندتر از بقیه هستند، چون مسیرهای مقصد خاص اشباع شده یا مسیر به‌صورت ناخواسته طولانی‌تر شده است.


۵) صف‌بندی و Bufferbloat

در ازدحام، تجهیزات شبکه برای جلوگیری از حذف بسته‌ها (Drop)، داده را در صف نگه می‌دارند. اگر صف‌ها بزرگ و مدیریت‌شان نامناسب باشد، Bufferbloat رخ می‌دهد: تأخیر به شکل غیرعادی بالا می‌رود و Jitter زیاد می‌شود. در چنین شرایطی حتی با وجود دانلود قابل‌قبول، تجربه تعاملی (بازی، تماس، وب) به‌شدت افت می‌کند.


۶) رفتار TCP تحت ازدحام

TCP با افزایش تأخیر و Loss به‌صورت محافظه‌کارانه نرخ ارسال را کاهش می‌دهد (کنترل ازدحام). در ساعات شلوغ، رقابت چندین جریان هم‌زمان (دانلودها، آپدیت‌ها، استریم‌ها) برای ظرفیت مشترک باعث نوسان نرخ و افت Throughput پایدار می‌شود. نتیجه، سرعتی است که مدام بالا و پایین می‌رود و به‌صورت «کندی» حس می‌شود.


۷) سیاست‌های مدیریت ترافیک (QoS/Traffic Shaping)

برای جلوگیری از فروپاشی کیفیت در پیک مصرف، اپراتورها از سیاست‌های مدیریت ترافیک استفاده می‌کنند: صف‌بندی منصفانه، اولویت‌دهی به ترافیک‌های حساس (مثل صوت)، و شکل‌دهی ترافیک برای کنترل جریان‌های حجیم. این سیاست‌ها هدف پایداری شبکه را دنبال می‌کنند، اما می‌توانند باعث شوند برخی نوع ترافیک‌ها در ساعات شلوغ محدودتر یا کم‌سرعت‌تر دیده شوند.


۸) شلوغی طیف و تداخل در Wi-Fi

بخشی از کندی به «شبکه خانگی» برمی‌گردد نه بیرون از خانه. در ساعات پرمصرف، Wi-Fi هم شلوغ‌تر است: کانال‌های هم‌پوشان، تداخل همسایه‌ها، برخورد فریم‌ها و بازفرستی‌ها بیشتر می‌شود و نرخ مؤثر انتقال کاهش پیدا می‌کند. نتیجه می‌تواند شبیه کندی سرویس باشد، در حالی که گلوگاه اصلی داخل محیط کاربر است.


۹) محدودیت‌های CGNAT و گلوگاه‌های پردازشی

در برخی معماری‌ها، CGNAT و تجهیزات میانی (فایروال‌ها، سامانه‌های کنترل ترافیک) با تعداد بسیار زیادی نشست هم‌زمان روبه‌رو می‌شوند. در ساعات اوج، فشار پردازشی و جدول نشست‌ها می‌تواند افزایش یابد و باعث کندی در شروع اتصال، Time-out یا افت کیفیت در بخشی از سرویس‌ها شود.


۱۰) CDN و نزدیک‌سازی محتوا

هرچه محتوای پرمصرف از نزدیک‌ترین نقطه به کاربر سرو شود، فشار روی مسیرهای دورتر کمتر می‌شود. اما اگر ظرفیت کش/ CDN کافی نباشد یا «عدم تطابق کش» بالا برود، ترافیک بیشتری مجبور است مسیرهای طولانی‌تر را طی کند و گلوگاه‌های پیرینگ/ترانزیت سریع‌تر اشباع می‌شوند؛ نتیجه، کندی نامتقارن و سرویس‌محور است.


راهکار شبکه‌ای پایدار: ظرفیت‌سازی هم‌گام با رشد مصرف

کاهش مشکل ساعات پرمصرف با تغییرات سطحی و مقطعی پایدار نمی‌شود. راه‌حل مهندسی، «برنامه‌ریزی ظرفیت» (Capacity Planning) و ارتقای مستمر نقاط گلوگاهی است: افزایش ظرفیت بک‌هاول و تجمیع، ارتقای هسته شبکه، تقویت پیرینگ و ترانزیت، توسعه زیرساخت توزیع محتوا و کاهش مسیرهای غیرضروری. هدف این رویکرد، جلوگیری از رسیدن لینک‌های حیاتی به نقطه اشباع در پیک مصرف و کنترل شاخص‌های کیفیت تجربه کاربر (Throughput، Latency، Jitter و Loss) است.


سیاست آسیاتک برای کمینه‌کردن اثر پیک مصرف

آسیاتک برای به حداقل رساندن افت کیفیت در ساعات پرمصرف، «افزایش پهنای باند متناسب با افزایش کاربران و رشد مصرف» را به‌عنوان سیاست ظرفیت‌سازی خود قرار داده است. این سیاست به زبان فنی یعنی: با افزایش تعداد مشترکین یا افزایش مصرف سرانه، ظرفیت در لایه‌های کلیدی شبکه (از مسیرهای بالادستی و تجمیع تا هسته و تبادل ترافیک) هم‌گام ارتقا می‌یابد تا نسبت تجمیع از محدوده طراحی خارج نشود و شبکه پیش از رسیدن به اشباع تقویت شود. نتیجه مورد انتظار این رویکرد، حفظ پایداری کیفیت، کاهش نوسان سرعت، و تجربه قابل اتکاتر برای کاربران در ساعات شلوغ است؛ به‌گونه‌ای که مشتریان بهترین کیفیت اینترنت را دریافت کنند.


نظرات

هیچ نظری ثبت نشده است