کابلهای زیردریایی؛ ستون فقرات اینترنت بینقارهای

کابلهای زیردریایی؛ ستون فقرات اینترنت بینقارهای
کابل زیردریایی دقیقاً چیست و چه نقشی در اینترنت دارد؟
کابلهای زیردریایی، سامانههای فیبر نوری هستند که کف دریا و اقیانوسها را طی میکنند و شبکههای ملی را به شبکه جهانی وصل میکنند. بخش بزرگی از ترافیک بینالمللی از همین مسیرها عبور میکند و به همین دلیل، این کابلها عملاً ستون فقرات اینترنت جهانی محسوب میشوند؛ چون هر زمان ظرفیت یا مسیرهای آنها دچار محدودیت شود، اثرش را در تأخیر، کیفیت سرویس و هزینه اتصال بینالملل میتوان دید.
«سامانه کابل» یعنی چه؛ فقط یک رشته کابل نیست
در صنعت مخابرات، کابل زیردریایی یک «سامانه» است، نه یک تکه کابل ساده. این سامانه معمولاً دو بخش اصلی دارد: بخش دریایی که شامل خود کابل، تکرارکنندههای نوری و تجهیزات انشعاب است، و بخش خشکی که در ایستگاه ساحلی پایان میگیرد و سیگنال را به شبکه زمینی تحویل میدهد. ایستگاه لندینگ در واقع دروازهای است که هم کار انتقال داده را مدیریت میکند و هم برق موردنیاز تجهیزات داخل مسیر دریایی را تأمین و کنترل میکند.
داخل کابل چه خبر است؛ چرا کابل زیردریایی «ضخیم و زرهدار» به نظر میرسد؟
هسته اصلی کابل، فیبر نوری است، اما کابل برای زنده ماندن در محیط خشن دریا باید چند لایه محافظ داشته باشد. بسته به مسیر و میزان خطر، روکشهای مقاوم، لایههای حفاظتی، و زره فولادی به کابل اضافه میشود. نزدیک ساحل که خطر برخورد لنگر کشتیها یا ابزار صیادی بیشتر است، کابل معمولاً زره سنگینتر و محافظت جدیتری دارد. در اعماق اقیانوس، چون این تهدیدها کمتر میشود، کابل سبکتر طراحی میشود تا هم نصب آسانتر باشد و هم هزینه منطقی بماند.

تکرارکنندهها و برقرسانی؛ علت وجود بخش «مسی» در کابلهای فیبری
سیگنال نوری در مسافتهای بسیار طولانی نیاز به تقویت دارد، به همین خاطر در طول مسیر از تکرارکنندههای نوری استفاده میشود. این تجهیزات در فواصل مشخص در مسیر قرار میگیرند تا افت سیگنال جبران شود و ارتباط در هزاران کیلومتر پایدار بماند. برق این تکرارکنندهها از طریق ایستگاههای ساحلی تأمین میشود و به همین دلیل کابل علاوه بر فیبر، مسیر هادی برق هم دارد تا انرژی الکتریکی به صورت کنترلشده به تجهیزات داخل آب برسد.
ظرفیت یک کابل از کجا میآید؛ چرا بعضی کابلها «چند ده ترابیت» هستند؟
ظرفیت کابل فقط به تعداد فیبرها محدود نیست؛ بلکه با روشهای انتقال نوری پیشرفته افزایش پیدا میکند. روی هر فیبر میتوان همزمان چندین طول موج نوری ارسال کرد و با فناوریهایی مثل DWDM و تجهیزات انتقال همدوس، تعداد کانالها و نرخ انتقال بالا میرود. نکته مهم این است که در بسیاری از سامانهها، ارتقای تجهیزات دو سر مسیر میتواند ظرفیت عملیاتی را افزایش دهد، بدون اینکه کل کابل تعویض شود؛ به همین دلیل، سرمایهگذاری روی کابلها فقط «یک بار» نیست و با ارتقاهای دورهای رشد میکند.
کابلها چگونه نصب و محافظت میشوند؟
قبل از نصب، مسیر کابل با نقشهبرداری دقیق انتخاب میشود تا از مناطق پرخطر دور بماند. نزدیک سواحل و مسیرهای پرتردد، کابل معمولاً دفن میشود یا با روشهای محافظتی ویژه پوشانده میشود تا احتمال آسیب کم شود. در آبهای عمیقتر، کابل روی بستر قرار میگیرد و طراحی آن طوری است که در برابر کشش، فشار و شرایط محیطی پایدار بماند. همین تفاوت در شرایط بستر، دلیل تفاوت در نوع زره و ساختار کابلها در بخشهای مختلف مسیر است.
عمر طراحی و واقعیت نگهداری؛ کابلها چقدر دوام میآورند؟
برای کابلهای زیردریایی معمولاً «عمر طراحی» در بازه چند دهه مطرح میشود، اما دوام واقعی به کیفیت طراحی، شرایط مسیر و نگهداری وابسته است. خرابیها معمولاً به معنی پایان یک سامانه نیستند؛ چون تعمیر با کشتیهای تخصصی انجام میشود و کابل میتواند دوباره به مدار برگردد. با این حال، هزینه و زمان تعمیر، و مهمتر از آن، داشتن مسیرهای جایگزین، تعیین میکند که یک خرابی چقدر در تجربه کاربر نهایی محسوس شود.
چرا این موضوع برای یک ISP خبرساز است؟
برای یک شرکت ارائهدهنده اینترنت، کابل زیردریایی فقط یک مفهوم جهانی نیست؛ این کابلها تعیین میکنند مسیر خروج بینالملل از کجا تأمین میشود، چه میزان ظرفیت قابل خریداری است، و هنگام اختلال مسیرها چگونه ترافیک بازمسیردهی میشود. نتیجه عملی برای کاربران معمولاً در سه چیز خلاصه میشود: تأخیر بینالمللی، پایداری اتصال در رخدادهای شبکه، و هزینه تمامشده اینترنت. به همین دلیل، هر خبر درباره توسعه مسیرهای جدید، افزایش ظرفیت، افتتاح نقطه لندینگ یا ارتقای فناوری انتقال روی کابلها، برای بازار اینترنت و کاربران اهمیت مستقیم دارد.
برای افزایش دانش خود از اینترنت به وبسایت ما سر بزنید
نظرات
هیچ نظری ثبت نشده است






